نویسنده: دکتر عقیل بن سالم شمری / ترجمه: مسلم خدری حضور قلب منظور این است که: بیدار دل و هوشیار باشد و بی توجه و غافل نباشد و بدین وسیله بیداردلی خود را برای درک و فهم آیه و نظر و دقت و تدبر در قرآن در معانی آن و عرضه کردن بر احوال و رفتار خویشتن جمع می کند. و ابن قیم رحمت خدا بر او باد استشهاد می کند بر این مسئله براساس سخن خدا که می فرماید: «ألقى السمع وهو شهید» (ق: ۳۷) و فرموده اند: تأمل کن در ذخایر علم که در زیر این الفاظ نهفته است. در صورت مراعات چگونه درهای دانش و هدایت را برای بنده می گشاید و در صورت نادیده گرفتن و مراعات نکردن آن چگونه در دانش را بر او می بندد. به حقیقت خداوند پاک و منزه، بندگانش را فرمان داده که در آیات تلاوت شده و شنیده شده و دیده شده بیندیشند به خاطر اینکه تذکر و یادآوری است برای کسی که دارای قلب باشد زیرا هرکس قلب هوشیار نسبت به خدا را از دست بدهد نمیتواند بر هر آیه ای که مرور بر آن می کند بهره مند گردد اگرچه تمام آیات بر آن گذر کند اما صاحب قلب از قلب خودش بهره مند نمی گردد مگر به دو مسئله: اول اینکه آنچه که به او القا می شود و آن را حاضر کند و شاهدش باشد در صورتی که از او غائب و در آرزوها و شهوات و خیالات سفر کند از آن بهره مند نمی گردد اما زمانی که آن را حاضر کند و شاهدش باشد بهره مند نمی گردد از آن مگر اینکه با تمام وجود بر آنچه که قرآن او را وعظ و ارشاد می کند، گوش فرا دهد. فهم و درک معانی آیات تدبر در قرآن بدون درک و فهم معانی آن ممکن نیست. بنابراین تدبر فرع و شاخه ای است از شناخت معنی و فهم آن، همانطور که امام ابن جریر طبری بله می فرماید: محال است به کسی که آنچه به او گفته میشود نمی فهمد و نمی تواند در آن بیندیشد گفته شود: از آنچه که نمیتوانی آن را درک کنی از آن پند گیر. هیچ شناختی از گفتار و کلام و بیان وجود ندارد مگر اینکه معنای دستور را به خوبی فهم و درک کند سپس درآن بیندیشد و از آن پند گیرد. اما پیش از آن دستور دادن به تدبر و در عین حال جاهل و ناآگاه به دستور باشد محال است. همانطور که محال است از بعضی اقشار مختلف امتهای که کلام عرب را درک نمی کنند و نمی فهمند انتظار داشت که درآن بیندیشند و آن را بفهمند. بنابراین تدبر به اختلاف فهم مردم از آیه اختلاف پیدا می کند پس کسی که کمترین معنی آیه را می فهمد با کسی که بوسیله و ابزار مسلط است و درآن می اندیشد و اسرار الفاظ قرآن را می فهمد و درک می کند فرق دارد. خلاصه مطلب این است که تدبر فرعی است از فهم معنی آیه و بدون آن تدبر ممکن نیست. ۳. سالم بودن راه اندیشیدن و فکر کردن تدبر بر دقت و تأمل در آیات استوار است. بنابراین هرگاه تفکر و اندیشیدن درست و بر مبنای فهم آیه استوار باشد تدبر نیز درست است و هرکسی که فکر می کند که قرآن متناسب با زمان خود نیست یا اینکه تنها به زمان خاصی مختص است و همچنین اصحاب اهواءهمانند قدریه، خوارج، مرجئه، معتزله و برنامه های منحرف، طبیعی است که نتیجه تدبر آنها نادرست است زیرا تدبر آنها براساس راه نادرست در اندیشیدن استوار است و بسیار پیش می آید که اصحاب اهواء، به استدلال به بعضی از آیات پناه می برند و بعضی دیگر را نادیده می گیرند یا دست به تأویل آیاتی میزنند که با دیدگاه آنها موافق نیست. طرح سؤال قرآنی منظور از طرح سؤال این است که برای فهم قرآن و تدبر در آن باید سؤال طرح کرد سپس برای جواب آن باید فکر کرد. و عرضه کردن سؤال بر کلام اهل علم یا سؤال از آنها درباره ی سبب زیاد بودن بینش و دانش انسان می گردد. کسی که برای اولین بار در قرآن تدبر می کند نباید دستاوردهایش را پخش کند تا اینکه تجربه ای بر تدبر صحیح بیابد و بیشترین سؤالی که انسان در زمینه تدبر باید داشته باشد این است که حکمت در آن … چیست؟ مثلا در سوره فاتحه حکمت از شروع به الحمد چیست و اینکه رحمن بر رحیم جلو افتاده و همینطور حکمت از ذکر روز قیامت چیست؟ و فلسفه و حکمت مطرح کردن عبارت و استعانت چیست؟ و اینکه عبادت بر استعانت جلو افتاده چه حکمتی دارد؟ و بجز این ها سؤالات دیگر که ذهن را برای تدبر آماده می کند. تنها منظور این نیست که از حکمت سؤال بگیرد بلکه منظور آن است که سؤال طرح کند تا ذهن او برای تدبر آماده گردد. ۵- همراهی با آیات از پیغمبر خدا درود و سلام خدا بر او باد ثابت گردیده است که هرگاه پیامبر خدا قرآن می خواند و به آیه ی تسبیح می رسید سبحان الله می گفت و هرگاه به آیه ی سؤال و درخواست می رسید. از خداوند درخواست می کرد و هرگاه به آیه ای می رسید که باید پناه گیرد پناه می گرفت. و این روند و همراهی با آیات هرگاه صورت گیرد خوب است که مکانی برای تدبر انتخاب کند. همراه با آن قرآن را بلند و با صدای خوش و ترتیل بخواند و بعضی از آیات را تکرار کند یا اینکه به دقت و با تمام وجود به قرآن گوش فرادهد، در آن وقت امید می رود که تدبرش دچار خطا نشود. ۶. برداشتن موانع علما اتفاق نظر دارند بر اینکه باید موانع تدبر را از سر راه برداشت از جمله این موانع گناهان است: منظور این است که اصرار بر گناه مانع بهره مندی از آیاتی می شود که آن را می خواند نه اینکه منظور آن باشد آدم گناهکار تدبر نمی کند. زیرا همه مردم مأمور به تدبر در قرآن هستند و همانطور که قرآن می فرماید: (و ننزل من القرآن ما هو شفاء) تدبر راه چاره و شفا و بهبودی از بیماری های شهوات است. بنابراین انسان هر اندازه به سوی خدا برگردد و برای گناهانش طلب آمرزش کند تدبرش در قرآن صحیح تر و پاینده تر است. مشغول بودن قلب و آشفتگی ذهنی تدبر ممکن نیست مگر با حضور قلب و بیداری ذهن نباشد. بنابراین هرگاه قلب مشغول و ذهن پراکنده باشد ممکن نیست انسان بتواند تدبر کند به همین خاطر لازم است تدبرکننده تمام توان ذهنی و قلب خود را بر آنچه که می شنود یا می خواند بکار گیرد تا بتواند بیندیشند. آنطور که وهب فرزند منبه رحمت خدا بر او باد فرموده اند: از ادب گوش دادن آرامش اعضا و فرونی چشم و سراپاگوش دادن و حضور خرد و عقل و تصمیم بر عمل است و این همان استماعی است که خداوند آن را دوست می دارد و استماع مورد پسند خدا همان چیزی است که بنده اعضای خود را کنترل و نگه دارد آن ها را مشغول نکند و تنها به آنچه میشنود به آن مشغول گرداند و نگاه خود را باز دارد و خود را به آنچه که می بیند دلگرم نکند و عقل و ذهن خود را متمرکز کند و نفس خود را بجز به آنچه که میشنود کاری نداشته باشد و تصمیم بگیرد و به آن عمل کند. در کلام وهب ملاحظه می کنیم که تدبرکننده در اینکه حضور قلب داشته باشد و مشغول نگردد و تمام توان خود را در آنچه از کلام خدا می شنود یا می خواند بکار گیرد جهاد و مبارزه با نفس خودش می کند. ——————————- منبع: قواعد و فرمول های تدبر در قرآن و اجرای آن بر سوره های کوتاه /مؤلف: دکتر عقیل بن سالم شمری / ترجمه: مسلم خدری / نشر احسان
نظرات